ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرودمن ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرودگفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرودمحمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم میروداو میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرودبرگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرودب,گنجور,گنجور نظامی,گنجور عراقی,گنجور شاهنامه,گنجور مثنوی,گنجور غزلیات شمس,گنجور اندروید,گنجور بهایی,گنجور هلالی,گنجور رومیزی ...ادامه مطلب